فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

گره خوردن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • در هم تنیده شدن، گِرویدن
  • فونتیک فارسی

    gereh khordan
  • فعل لازم
    to foul, to knot, to snarl, to tangle, to become knotted or kinky, to tie , to come to a deadlock
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت گره خوردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «گره خوردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/گره خوردن

لغات نزدیک گره خوردن

پیشنهاد بهبود معانی